اهل هوا

نت نوشته‌های هادی کیکاووسی

اهل هوا

نت نوشته‌های هادی کیکاووسی

یک شعر گفتم

تخم مرغ ها تخم مرغ ها تخم مرغ ها

 

 

تخم مرغ ها

تخم مرغ های خاموش

در یخچال فریزر ده فوت

سفید، ساکت، ایستا

در انتظار مسلخ

در کابوس روغن داغ

درِ یخچال را باز کن دختر

با آن انگشتان کشیده

مسحورم کن

بردار این تن سپید سرد را

بشکن پوسته ی نحیف وتردم را

مرا به دست روغن داغ بسپار

من عمری در درون ماهی تابه ی پر حرارتی با شعله ی بالا جلز و ولز کرده ام

با روغن حیوانی نابی بالا و پایین شده ام

مرا بردار که دارم با حسرت به آن انگشتان زیبا خیره می شوم

بگذار قل بخورم مابین آن دستان گرم

برای لحظه ای تنها

لحظه ای ماقبل آن برزخ

ماهی تابه و خون

پیش از آن که سرخ شوم

با این روغن حیوانی ناب